خونه ما همیشه هرج و مرج و شلوغه....من بچه بزرگ خونه هستم...و دوتا خواهر کوچیک تر دارم...۱۹ سالمه و دخترم...پدر و مادرم همیشه با هم دعوا میکنن...اوایل دعواهاشون در حد بحث و بگو مگو با صدای بلند بود...اما حالا حدود یه ساله که کاملا واضح و بدون هیچ خجالت و قید و بندی هم دیگه رو فحش میدن و داد و بیداد میکنن....مادرم وقتی بابام خونه نیست میشینه با من و خواهرام درباره همه بدی هایی که پدرم و خانواده پدرم و خانواده خودش قبلا بهش کردن با ما حرف میزنه...بارها شده که متوجه دعوا های شبونه پدر و مادرم شدم...سر رابطه جنسی...خواهر کوچیکترم ۱۴ سالشه ..اونم گاهی متوجه میشه و این موضوع روش تاثیر گذاشته...میترسم اونم مثل من بشه...مادرم میگه پدرم مریضه و نیاز جنسیش خیلی زیاده و واس همین دعواشون میشه درحالی که مادرم اصلا نیاز جنسی تو خودش احساس نمیکنه!...این دعواهاشون روی من تاثیر گذاشته و من از همه پسرا زده شدم و احساس میکنم ازدواج یه کار اشتباهه با اینکه موقعیت ازدواج زیاد دارم....اما از نزدیک شدن به جنس مخالف بدم میاد...و چند ساله که خود ارضایی میکنم و بعدش عذاب وجدان و احساس گناه پیدا میکنم...لذت خیلی کم و کوتاهی تجربه میکنم اما بعدش بدن درد و سردرد میگیرم...درکل حالم خیلی بد میشه...نگرانم که نکنه خواهر کوچیکم هم اینطوری بشه ..مخصوصا که تو سن بلوغ هم هست....هیچکس حالمونو نمیفهمه....وقتی شرایط زندگی سخت تر میشه دفعات خود ارضایی هم بیشتر میشه...بار ها شده که آرزوی کردم پدر و مادرم از هم جدا بشن...به خودشون هم زیاد گفتم...اصلا همدیگه رو دوست ندارن و هیچکدوم نمیتونن انتظارات اون یکی رو برآورده کنه....از هردوشون متنفرم....از هردوشون بدم میاد....دلم میخواد نباشن.....دلم برای خواهر پنج ساله ام میسوزه...اون چه گناهی کرده....زندگی ما از تو پوچ و خالیه...شرایط روی من و خواهرام تاثیر گذاشته...من که خشن شدم و خود ارضایی میکنم واز پسرا بدم میاد ...خواهر ۱۴ ساله من همش گریه میکنه منزوی و گوشه گیر شده و زود رنج هم شده...ما باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟